گفتن از انقلاب و شنیدن در بارۀ آن، هرچقدر هم که تکرار شود، باز هم تازه است؛ پس از گذشت سالها ابعاد و زوایای شیرین و جذاب ناگفتهای دارد. این موضوع هر بار در قالبی نو و نمایی جدید، دستمایه ی داستانهای جذاب و خواندنی قرار مي گیرد.
ابراهیم حسنبیگی در "شب ناسور" روایتگر لحظههاییست پر از التهاب و هیجان. او داستانش را از زبان یک شکنجهگر ساواک به نام «اصغر ضحّاک» روایت میکند. ضحّاک از شکنجهگران ساواک در زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری، بازجوی نیروهای انقلابی است. او با پیروزی انقلاب و در جریان آزادسازی زندان کمیته به دست نیروهای انقلابی، لباس زندانیها را بر تن میکند تا بهعنوان یک ساواکی شناسایی نشود. او توانسته خود را از مهلکه نجات دهد و پس از مدتی تصمیم میگیرد از نیروهای انقلابی که زمانی زندانی او بودهاند و او موفق به اعترافگیری از آنها نشده، انتقام بگیرد.این اثر با بهرهگیری از اسناد تاریخی و ساعتها گفتگوی نویسنده با برخی از مبارزان سیاسی، فرازهایی از سالهای پیش از انقلاب و ماههای اول پیروزی انقلاب را به تصویر میکشد. "شب ناسور" حکایت شبهای زخمی و ملتهبی است که با مرهم خورشید انقلاب، به صبح میرسد.
این کتاب تنها گوشهای از جنایتهای ساختار مخوف ساواک را به تصویر میکشد و در واقع داستانی تاریخی است که با هوشمندی و هنرمندی نویسنده صفحاتی از تاریخ شفاهی انقلاب را روایت میکند.
کتابخانه عمومی شهید مطهری مهاجران...
ما را در سایت کتابخانه عمومی شهید مطهری مهاجران دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mmotaharilibo بازدید : 145 تاريخ : جمعه 19 بهمن 1397 ساعت: 5:41