معرفی کتاب"تابستان آن سال"

ساخت وبلاگ

دیوید بالداچی نویسنده شناخته شده ای در ژانر داستان های مهیج و پلیسی در آمریکاست، ولی پیش از این در گونه رمان اجتماعی اثری ننوشته است و به نوعی این رمان نخستین داستانی است که در این حوزه نوشته است. همه ما در عصری زندگی می کنیم که زندگی هر روز ماشینی تر میشود و موضوعاتی مانند عشق، ایمان و معجزه و نیز همدلی افراد برای حل مشکلات زندگی کمتر معنا پیدا می کنند، با این حال این رویدادها در این رمان به زیبایی نشسته است و بسیار هم باور پذیر به نظر می آید .این کتاب درباره مردی به نام جک می باشد که بیمار و در انتظار مرگ است اما ناگهان همه چیز تغییر کرده و همسرش به جای او می میرد. در نتیجه خانواده متلاشی و هر کس در گوشه ای از کشور جای می گیرد و جک به آسایشگاهی فرستاده می شود که همه وضعیتی مانند او داشته و در انتظار مرگند. اما جک آرام آرام به شکل معجزه آوری سلامتی خود را به دست می آورد و تلاش می کند بچه هایش را دور هم جمع کرده و زندگی اش را از نو بسازد. او طبق قولی که به همسرش داده به خانه ساحلی نقل مکان می کند که همسرش وقتی کوچک بود آنجا می زیسته تا بتواند فانوس دریایی اش را تعمیر کند.کتاب نثری روان دارد. شخصیت ها بسیار معمولی هستند و در کل ایده داستان نیز بسیار معمولیست. طوری که ممکن است هر روز این شخصیت ها را در واقعیت دیده باشیم ولی دیوید بالداچی از همین زندگی و شخصیت های ساده، کتابی فوق العاده زیبا می سازد. کتاب تابستان آن سال آرام آرام شروع می شود، وقایع گاهی با جزئیات و گاهی کلی بیان شده، سرعت کتاب کم و زیاد می شود و رفته رفته هیجان کتاب و میل به ادامه ی آن بیشتر می شود و در نهایت پایانی فوق العاده زیبا دارد.

قسمتی از کتاب: عشق و دوست داشتن برای تقسیم شدن است؛ نه برای پنهان ماندن و ذخیره شدن. و وجود تو لبریز از عشق و محبتی است که باید به دیگران هدیه کرد.

کتابخانه عمومی شهید مطهری مهاجران...
ما را در سایت کتابخانه عمومی شهید مطهری مهاجران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmotaharilibo بازدید : 180 تاريخ : شنبه 31 فروردين 1398 ساعت: 9:02